مقاله: ابعاد تهاجم فرهنگی و نحوه مقابله با آن – ۲

ویژگیهای تهاجم فرهنگی
اساسا “تهاجم فرهنگی” در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی، دارای ویژگیهای منحصر به فردی است. تهاجم فرهنگی معمولاً نامرئی و نامحسوس است؛ دراز مدت و دیرپاست؛ ریشهای و عمیق است؛ همهجانبه است؛ حساب شده و دارای برنامه و ابزارهای گسترده است؛ گسترده و فراگیر است؛ کارساز و خطرزاست. علاوه بر اینها، “تهاجم فرهنگی” همانند کار فرهنگی، یک کار آرام و بیسر و صداست و قربانیان آن بیشتر قشر جوان هستند (قیصی زاده ۱۳۶۳).
در تهاجم نظامی، دشمن با تجهیزات و امکانات نظامی وارد معرکه میشود، اما در “تهاجم فرهنگی” نیازی به لشکرکشی و هزینههای هنگفت نظامی نیست؛ همچنین دشمن در این تهاجم برای تحمیل حاکمیت فرهنگ خود از همهی حربههای سیاسی ـ اقتصادی، نظامی، روانی و تبلیغاتی بهره میگیرد. در “تهاجم نظامی” تنها بخشی از مرزها و سرزمینهای مجاور در تیررس مستقیم دشمن قرار میگیرد، اما در “تهاجم فرهنگی” سلاحهای مخرب دشمن تا عمق خانهها پیش میرود و ذهن و قلب انسانها را نشانه میگیرد. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم، آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرده بود که: بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسانها (هدایت خواه، ۱۳۷۷).
عوامل تهاجم فرهنگی
عوامل تهاجم فرهنگی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) عوامل برونزا: زمینهها، عناصر و ابزاری که به نحوی ردپای کشورهای خارجی (غربی) در آنها دیده میشود عوامل برونزا هستند؛ از جمله: اعزام مستشرقین، تلاش برای دینزدایی از طرق مختلف، ایجاد روحیهی خودباختگی فرهنگی، ساخت و فروش وسایل ارتباطی، نظیر ماهواره و ویدئو و… . سیاستگزاران و طراحان کشورهای سلطهجو این عوامل را طراحی و برنامهریزی میکنند و افراد داخلی آن را به اجرا درمیآورند.
ب) عوامل درونزا: زمینهها، عناصر و ابزاری که ریشهی داخلی داشته و غیرمستقیم یا مستقیم به پذیرش تهاجم فرهنگی از خارج به داخل کمک میکنند عوامل درونزا هستند؛ از جمله: زمینههایی همچون بیکاری، فقر اقتصادی، نابهسامانی خانوادگی، غفلت مسئولین فرهنگی و اجتماعی و ناآگاهی جوانان و نوجوانان و… (مسگرنژاد، ۱۳۷۳ و نگارش، ۱۳۸۰).
شیوههای تهاجم فرهنگی
در یک نگاه کلی شیوههای تهاجم فرهنگی غرب را نیز میتوان از دو بعد خارجی و داخلی مورد توجه قرار داد.
در بعد خارجی، مهاجمان با امکانات و موقعیتهای مختلفی که در مجامع بینالمللی در دست دارند، از طریق شبکههای گستردهی بنگاههای تبلیغاتی و سخنپراکنی خود میکوشند با عناوینی چون نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم، وجود خفقان و سانسور، نبودن آزادی برای زنان و مطبوعات و نویسندگان، جنگطلبی، ماجراجویی و…و با حربههای شناخته شده و تکراری، تصویری تحریف شده و ناخوشایند از فرهنگ مقابل در اذهان مردم دنیا ترسیم نمایند و طبیعی است که در این راه، زشتترین و شیطانیترین حربهها را برمیگزینند.
در بعد داخلی تهاجم فرهنگی غرب در کشورهای اسلامی به دو شیوهی زیر رخ مینماید:
۱ ـ ترویج افکار و اندیشههای غیراسلامی و حتی ضداسلامی، تبلیغ افکار التقاطی، تقدس زدایی و توهین به مقدسات، سست نمودن پایههای اعتقادی جوانان نسبت به برخی از اصول و آرمانها.
۲ ـ تجددگرایی، علمزدگی و عقلگرایی افراطی، تلاش در راه تطهیر غرب و غربگرایی، بیاعتبار نشان دادن علوم و معارف اسلامی به بهانهی عدم تطابق با دانشهای نوین بشری، طرح جدایی دین از سیاست، ترویج بیحجابی و بدحجابی و پوششهای مستهجن و خلاف شؤون اسلامی، رواج مدهای غربی و بیبند و باری، تهیه و پخش فیلمهای شدیدا ضد اخلاقی ویدئویی، نوارهای کاست مبتذل از خوانندگان فاسد و توزیع عکسهای مبتذل در سطح گسترده، تولید و پخش مشروبات الکلی و مواد مخدر در سطح جامعه، چاپ و نشر کتب و مجلات ضداخلاقی، جنایی، عشقی و رمانهای مبتذل، تشکیل مجالس لهو و لعب و…، مشتی از خروارها توطئهی دشمن است. ابزار تهاجم فرهنگی تنها محدود به موارد فوق نیست، بلکه تمام موارد فرهنگهای مکتوب، شفاهی، عمومی و تصویری نیز از ابزارهای دیگر این تهاجم هستند (مسگرنژاد، ۱۳۷۳).
فرهنگ غربی با استفاده از ابزار فوق تخریب فرهنگ اسلامی را مد نظر قرار داده است. مواردی از قبیل تشکیک در حقانیت دین اسلام، انتشار کتابهای ضد دینی مانند آیات شیطانی، نفی مقدسات اسلامی و نیز تحدید دین و تلاش برای حذف دین از عرصهی اجتماع از این موارد به شمار میآید (افتخاری، ۱۳۷۷).
مراحل تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی در دو مرحلهی عمده صورت میپذیرد که در هر یک راههای خاصی مدنظر قرار میگیرد:
الف) تخلیهی فرهنگ خودی
در قانون طبیعت، وقتی در فضایی خلأ ایجاد شود، نزدیکترین نیروی موجود، آن خلأ را پر میکند. هر پدیدهی جدید، یا در جایی حضور مییابد که قبلاً خلأ وجود داشته و یا در آن محیط، خلأ ایجاد میکند. لذا تخلیهی فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار میرود. ایجاد خلأ فرهنگی، خود با روشها و شیوههای مختلفی صورت میگیرد که عمدهترین آنها در ایران، عبارتاند از:
۱٫ ایجاد تردید نسبت به بنیانهای اعتقادی و ارزشی از طریق: سست نمودن اعتقادات عمومی، سست نمودن ارزشهای اخلاقی، دینزدایی،انزوای روحانیت، بیارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین؛
۲٫ ترویج فساد؛
۳٫ فرقهگرایی؛
۴٫ نفوذ نگرش غربی و ازخودبیگانگی؛
۵٫ تکوین روشنفکری وابسته.
هدف اصلی از این مرحله، قطع رابطهی فرهنگی کشورهای مسلمان با گذشتهی پرافتخار خویش است. این مرحله معمولاً با ظرافت و دقت فراوانی طراحی و اجرا میشود و فرق اساسی آن با تهاجم نظامی، مشخص نبودن چهرهی مهاجم است. بدین شکل که عناصر تعلیم دیده با القای شبهات و دسیسههای شیطانی، مردم را نسبت به میراث علمی و فرهنگی خویش بیاعتنا و دلسرد میکنند.
ب) تثبیت فرهنگ بیگانه
به کار گماردن افراد وابسته و ایجاد نهادها یا تأسیسات مختلف بینالمللی و ملی، از کارهایی است که در این مرحله انجام میشود. به طور کلی، در این مرحله سیاستهایی که دشمن به اجرای آنها اصرار میورزد، به شرح ذیل است:
۱٫ برپایی شبکهها و مؤسسات شبه فرهنگی؛
۲٫ تجزیهی فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروههای متفاوت اجتماعی، تحریک اقوام با گویش محلی، تحریک اقلیتهای مذهبی و…؛
۳٫ تحریف تاریخ؛
۴٫ تغییر خط و زبان؛
۵٫ حذف و تبدیل میراثهای فرهنگی (مسگرنژاد، ۱۳۷۳).
ابزارهای تهاجم فرهنگی
مهاجمان فرهنگی مسائل و مفاهیم مورد نظر خود را به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج میکنند. مهمترین ابزار مورد استفاده در تهاجم فرهنگی عبارتاند از:
۱٫ آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روشهای استعماری نفوذ در کشورهای جهان سوم بوده است (شفیعی سروستانی، ۱۳۷۲، ص۷۲)؛ یکی از کارکردهای پنهان این برنامههای آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینهسازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است (قائم مقامی، ۱۳۵۶، ص۲۳۷ـ ۲۴۴). این برنامهها بدون در نظر گرفتن موقعیت فرهنگ بومی و با هدف تربیت نیروهایی هماهنگ با سیاستهای استعماری اجرا شده است؛ اما در مقام عمل، عدهای از همین تحصیلکردهها با آگاهی از روشهای استعماری به مبارزه با سیاستهای استعماری برخاستند که نتیجهی آن استقلال برخی از این کشورها بوده است. این نوع از آموزش در ایران، آن هم توأم با تهدید و ارعاب مردم، از دورهی رضاخان آغاز شد. این آموزشهای کلاسیک، به صورت غیرمستقیم، فرهنگ بیگانه را ترویج کرد. زبان نیز میتواند مهمترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده از واژگان فارسی، استفاده از لغات بیگانه به صورت افسارگسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد، نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بیخبر بماند. در مورد ترجمه نیز میتوان گفت که اگر آموختههای فارغالتحصیلان ما عمدتا از متون ترجمه شده باشد، دانشجویان امکان تفکر مستقل را از دست میدهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی مینشیند.
۲٫ کتب و نشریات: انتشار کتاب بدون در نظر گرفتن تطابق آن با فرهنگ بومی و بدون توجه به پیامدهای منفی پنهان برخی از کتابها، میتواند در تقویت تهاجم فرهنگی دشمن مؤثر باشد. با بررسی وضعیت انتشار کتاب در ایران در سالهای اخیر میتوان نشان داد که آیا دشمن از این عرصه توانسته است در فرهنگ ایرانی نفوذ کند یا خیر؟ چیزی که اثبات آن به یک تحقیق مستقل نیازمند است.
در نشریات نیز گاهی ارزشهای منطبق با اهداف فرهنگ خودی با روشهای غلط انتقال مییابد، و درنتیجه تأثیر معکوس دارد. همچنین ارزشهای مغایر با اهداف فرهنگ اسلامی با روشهای غیرملموس و پنهان و به ظاهر موجه منتقل میگردد که خود نمونهی بارز “تهاجم فرهنگی” است.
۳٫ تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات: وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمردهاند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار میگیرد؛ از جمله: پوشش فراگیر، فرامحیطی بودن، چندحسی بودن، قابلیت آموزش غیرتخیلی داشتن، قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام و فرازَمان بودن.
وسایل ارتباطی با قابلیتها و ویژگیهای مخصوص به خود، هنگامی که در دست تشکیلاتی قرار میگیرد که هدفی جز تخریب فرهنگ یک قوم و جایگزینی آن با فرهنگ سلطهگر و استعماری ندارد، تبدیل به ابزار و عامل خطرناکی در جهت هجوم فرهنگی میشود. متأسفانه این ابزار شمشیر دو لبهای است که استکبار جهانی لبهی مخرب و فسادانگیز آن را برای قطع ریشههای فرهنگی یک قوم به کار میگیرد.
اینترنت، رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه ویدئو و ماهواره و … ابزارهای فراگیری هستند که بررسی نقش هریک از آنها در تهاجم فرهنگی نیاز به یک تحقیق مستقل و همه جانبه دارد که در مجال دیگری باید به آن پرداخت.
اما مهم این است که امروزه فرهنگ غرب بر وسایل ارتباط جمعی در جهان تسلط دارد و از طریق خبرگزاریهاو شبکههای رادیو و تلویزیون و سینما علیه انقلاب اسلامی فعالیت میکند (افتخاری، ۱۳۷۷، ص ۱۹۰ـ۱۹۵).
۴٫ ترویج کالاهای لوکس مصرفی و الگوهای تجملگرایی: این الگوی مصرف که مهمترین ویژگی آن وابستگی به کشورهای صنعتی است، با رشد و گسترش خود، ابتدا الگوی تولید و توزیع و سپس کل اقتصاد و فرهنگ جامعه را تحت الشعاع قرار میدهد، به گونهای که تداوم وضع موجود تقریبا بدون هیچگونه فشار و اجباری صورت میگیرد.
۵٫ شعارهای تبلیغاتی فرهنگ بیگانه منقش بر روی البسه: کودکان ما از همان ابتدا میآموزند که باید از فرهنگ خود، تولید خود، خط و زبان خود احساس حقارت و شرم کنند؛ میآموزند که حروف خارجی خوب و قشنگ هستند و همهی چیزهای خارجی بهتر از داخلی است و این بزرگترین ظلمی است که در حق کودکان و نوجوانان صورت میگیرد.
۶٫ پوستر و عکس: یکی از روشهای زیرکانهی “تهاجم فرهنگی” چاپ و توزیع پوسترها و عکسهایی است که با رنگ و لعاب خاصی در دسترس جوانان قرار میگیرد.
۷٫ نفوذ مستشرقین: مستشرقین با نگاه خاص و گزینشی به فرهنگهای غیرغربی به جای معرفی صحیح این فرهنگهای غنی، سعی کردهاند به نوعی با این شناخت زمینهی تسلط فرهنگ غربی را فراهم آورند و برتری آن را به اثبات برسانند (صلاحی، ۱۳۷۶). ادوارد سعید پژوهشگر عرب در این زمینه میگوید: اروپاییان دربارهی خاور زمین نوشتهاند که انسان خاورزمینی خردستیز، فاسد، کودکمنش، و “متفاوت” است و از این رو، انسان اروپایی خردگرا، پاکدامن و “طبیعی” است. پیام روشنتر اینگونه نوشتهها آن است که اصولاً اروپاییان با ویژگیهای پسندیدهای که در سرشت خویش دارند، از بقیهی جهانیان برترند و از همین روست که باید بر جهان چیره شوند و مردم جهان را به بردگی و استثمار کشند.(مصباح یزدی، ۱۳۷۶، ص ۳۹).
۸٫استقراض خارجی و اعطای امتیازات به بیگانگان بدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور (صلاحی، ۱۳۷۶).
بسترهای تهاجم فرهنگی
بدیهی است هر تفکر و مذهبی که بخواهد بر اخلاقیات، عادات و اندیشههای یک ملت رسوخ کند و آن ملت را از خویها و اعتقادات قبلی جدا نماید، محتاج بسترسازی برای رسیدن به این اهداف و خنثیسازی مقاومتهای احتمالی است. بدین شکل که اگر همهی لوازم تهاجم فرهنگی از قبیل: تفکر، ابزار و روش انجام کار فراهم شود، ولی شرایط و بستر مناسبی که بتواند اینها را بهکار گیرد، وجود نداشته باشد، در واقع همهی تلاشهای قبلی عقیم میماند، و برعکس، چنانچه بر اثر عوامل متعدد، بستر و شرایط مناسب و مساعد وجود داشته باشد، یا به وجود آورده شود، دیگر جلوگیری از نفوذ تفکر بیگانه و پیشگیری از مسخ فرهنگ خودی بسیار مشکل خواهد بود. در این مقاله مجال تفصیل بیشتر این موضوع نیست؛ لذا به برخی از موارد مهمی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم میشود اشاره میکنیم:
۱٫ مشکلات و کاستیهای اقتصادی و اجتماعی؛
۲٫ عدم برنامه ریزی دقیق فرهنگی و غفلت مسئولین در این خصوص؛
۳٫ فقدان تولیدات فرهنگی و هنری کافی و متناسب با فرهنگ بومی؛
۴٫ کمتوجهی زنان به جایگاه والای خود؛
۵٫ ضعفهای موجود در خانواده، مدرسه و جامعه؛
و … .
یکی از جامعهشناسان ایران در این خصوص میگوید:
“در بررسی دلایل طرح و پذیرش فرهنگ غربی مباحث بسیاری در چندین دههی گذشته صورت گرفته است. عدهای نقش عوامل خارجی را در نفوذ فرهنگ غرب بسیار برجسته دانسته و در مقابل، عدهای ضعف فرهنگ ملّی را زمینهساز نفوذ فرهنگ بیگانه عنوان کردهاند. با دیدگاهی واقعبینانه باید به نقش عوامل متعدد داخلی و خارجی در شکلدهی جریان غربگرایی در ایران توجه شود.
ضعف و نارسایی عناصر فرهنگ ملی و بومی، نبود سازمانی مناسب برای گسترش فعالیتهای فرهنگی، بیتوجهی به عنصر تغییر در سطح بینالمللی، تغییر چهرهی دشمن و دخالت دیگرگونه و جدی او در شرایط داخلی.
رشد گروه جدید از نخبگان که عموما افکار و آرای آنان ریشه در حوزهها و مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد، وجود مکاتب و نظریات جدید، برخورد با فرهنگ در قالب تهاجم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، بازیاب و توسعهی فرهنگی غرب، رشد و افول مارکسیسم، استقلال کشورهای جدید در جهان سوم و… همه عوامل مؤثر در برخورد فرهنگها و درنهایت، زمینهساز غلبهی فرهنگ غرب بر فرهنگ ملّی کشورهای جهان سوم بوده است (آزاد ارمکی، ۱۳۷۵، ص۲۴۹).
راههای مقابله با تهاجم فرهنگی
بیتردید امروزه اکثر کشورها در پی آن هستند که راهکارهایی بیندیشند تا از تخریب و تضعیف فرهنگ خود از طریق رسانههای همگانی هدایت شده توسط غرب بکاهند؛ هرچند کسی منکر این واقعیت نمیتواند باشد که در دنیای امروز، کشورها نمیتوانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعهی خود با فرهنگهای بیگانه، در امان باشند، زیرا رسانههای همگانی جهان همچون ماهوارهها و تکنولوژی اینترنت، مردم دنیا را در جریان آخرین پیشرفتها، مدها، ساختهها، هنرها و غیره قرار میدهند. اگر فرهنگ جامعهای توان خود را از دست بدهد و اگر مردمی از فرهنگ خود گسسته شوند، قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب میگردد و در این دریای ارتباطات غرق میشوند.
اگر ظرف مدت دو سال، جامعهی شوروی سابق به کلی دگرگون میشود و رسانهها و کانالهای تلویزیونی امریکایی و اروپایی چنان فرهنگ آن را در هم میکوبند که آثار نویسندگان و هنرمندان بزرگ روسیه به کلی فراموش میشود و الگوهای غرب مقبولیت مییابند، بیشتر به این دلیل است که پیش از آن، فرهنگشان صلابت و ایستادگی خود را از دست داده بود. ما معتقدیم فرهنگ اصیل اسلامی و تعصب مذهبی، همچون درخت تنومندی در ذهن و قلب مردم مسلمان این مرز و بوم ریشه دوانیده است و طوفان “تهاجم فرهنگی” به راحتی نمیتواند این درخت را از جای برکَنَد، اما نباید از تکانهای گاه و بیگاه آن که میوههای نارسیدهرا سرنگون میسازد غافل بود؛ لذا شناخت راههای مقابله با تندباد تهاجم بسیار حایز اهمیت است.
ملتهایی که علاقهمند به حفظ و پاسداری از “هویت فرهنگی” خود هستند، سعی میکنند فرهنگ غیرمادی جامعهی خویش را حفظ نمایند. البته این بدان معنا نیست که میتوان (یا باید)فرهنگغیرمادیراکاملاً دستنخورده وثابت و”اصیل” نگهداشت؛زیرا، همانطور که در ویژگیهای فرهنگ ملاحظه شد، تغییر از خصوصیات فرهنگ است.
ولی این تغییر، در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمیرساند و باعث از همگسیختگی آن نمیشود که جریان کُند، بطئی، عادی و خودبهخودی را بپیماید (روحالامینی، ۱۳۷۲، ص۱۱۰).
برای مقابله و مبارزه با “تهاجم فرهنگی” راههای بسیار زیادی در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ذکر شده که هر کدام دارای اهمیت خاص خود است. اما عناوین زیر اهم توصیهها و راهحلهایی است که در این مقوله قرار دارند:
الف) شناخت دقیق و همه جانبهی تهاجم فرهنگی
یکی از موارد مهم و اساسی در مبارزه با تهاجم فرهنگی، شناخت ابعاد و ریشههای آن است؛ زیرا زمانی میتوانیم در برابر این پدیده برنامهریزی کنیم که از دشمن مهاجم و برنامههای او اطلاع کافی داشته باشیم و متناسب با آن، سلاح تدافعی خود را بهکار گیریم. این مبحث یکی از محورهایی است که در بیانات مقام معظم رهبری بر آن تأکید شده است (سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ص۳۸۲ـ۳۸۳). یکی از محققان نیز در این خصوص میگوید:
“بدون اینکه ما در برابر تهاجم فرهنگی غرب تسلیم شویم، تا ندانیم که تهاجم از کجا آغاز شده و چه هدفی دارد و سلاحش چیست، چگونه میتوانیم در برابر آن بایستیم؟ من نگفتم که تهاجم فرهنگی مهم نیست؛ بلکه سخن این بود که چون این تهاجم جز در موارد خاص دانسته نیست، نسخهی علاج قطعی برای آن نمیتوان نوشت” (داوری اردکانی، ۱۳۷۹، ص۸۷). به همین سبب در موفقیتِ مبارزه با تهاجم فرهنگی، توجه و تمرکز مسؤولان فرهنگی کشور به امر مبارزه با تهاجم فرهنگی و اختصاص بودجهی کافی و ایجاد جایگاه مناسب برای آن در برنامه ریزی کلان کشور و ارتباطات بینالمللی، امری ضروری به نظر میرسد.
ب) شناخت دقیق و کامل فرهنگ اسلامی و ملی
گام دوم در مبارزه با تهاجم فرهنگی شناخت فرهنگ غنی اسلامی و عناصر فرهنگی آن است؛ علاوه بر این باید عناصر مقبول فرهنگ ملی و آداب و رسوم اجتماعی، ذخایر فرهنگی با ارزش تلقی شده و زنده نگه داشته شوند (فیاض، ۱۳۷۲، ص۳۴۴ـ۳۴۶). در این خصوص آگاهی بخشیدن به نوجوانان و جوانان از طریق مأنوس کردن آنان با مفاخر و مواریث فرهنگی از اهمیت خاصی دارد.
به عقیدهی بسیاری از صاحبنظران، اعتلای فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و ایجاد حس غرور و افتخار در جوانان و نوجوانان، این وارثان واقعی ارزشهای گرانبهای فرهنگ خودی، گامی اساسی است که باید برای مبارزهی بیامان با تهاجم فرهنگی غرب برداشته شود. یک جوان مسلمان ایرانی باید بداند که وارث چه نوع فرهنگی است. میتوان با تقویت نیروی ایمان و با تأکید بر فرهنگ و سنتهای خودی و بزرگ جلوهدادن نقاط قوت آنها، تمام آحاد جامعه، به ویژه نوجوانان و جوانان کشور را در برابر چنین تهاجمی مقاوم کرد؛ همچنین از این طریق میتوان احساس حقارت را در این گروه از بین برد و روحیهی سازندگی و امید را در آنان تقویت کرد.
ج) اصلاحات علمی و اقتصادی
برنامهریزی در جهت پیشرفت همهجانبهی کشور و تبدیل آن به یکی از کشورهای بزرگ علمی و صنعتی و مستقل از جهت تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز و فراهم آوردن زمینههای رفع نیازهای اقتصادی جامعه، به ویژه نیازهای جسمی و روحی نسل جوان از قبیل تحصیلات کافی، شغل مناسب، امکانات تشکیل خانواده، امکانات گذراندن مناسب اوقات فراغت مانند امکانات ورزشی و … بیشترین نقش را در تثبیت فرهنگ ملی و مصونیت در برابر فرهنگ مهاجم دارد.
د) تدوین سیاست فرهنگی و تربیتی جامع از طریق
۱٫ تقویت کمی و کیفی تولیدات فرهنگی توسط رسانههای جمعی داخلی؛ تأثیر رسانهای خودی در مبارزه با تهاجم فرهنگی امری قطعی و انکارناپذیر است. لیکن مادام که ما به کاربرد رسانهها، تکنولوژی اطلاعرسانی، هنر و فن پیامرسانی و خلاصه با شیوههای امروزین اطلاعات و تبلیغات آشنا نباشیم، نمیتوانیم با مخاطبان خود ارتباطی منطقی و نتیجهبخش برقرار کنیم؛ بنابر این آشنایی با پیشرفتهترین روشهای تبلیغ از قبیل روانشناسی تبلیغ و شناسایی افکار عمومی در مباحث روانشناسی اجتماعی و آخرین مباحث طرح شده در جامعهشناسی ارتباطات باید مدنظر قرار گیرد. از سوی دیگر، رسانههای ما نباید تنها به پاسخگویی و رفع ابهام در قبال تهاجم فرهنگی دشمن اکتفا کنند، بلکه باید با نگاهی جهانی تلاش کنند که به نوعی، تهاجم و تولید در تبلیغ را وجههی همت خویش قرار دهند.
۲٫ استحکام مبانی تعلیم و تربیت اسلامی نوجوانان و جوانان؛ دین اسلام بیش از هر دین و مکتب دیگری، برای مسألهی تربیت اهمیت قائل شده است. تربیتی که انسان را در مسیر تکامل قرار دهد و به بارگاه الهی برساند، و پایبندی و اعتقاد به ارزشهای والای انسانی یکی از طرق جلوگیری از تهاجم فرهنگی است. فرد مؤمن و معتقد به ارزشهای دینی، اگر در جامعهای آکنده از پستیها و شهوات قرار بگیرد، سپری محکم از تقوا و ایمان خواهد داشت. در این خصوص ارائهی الگوهای رفتاری صحیح به مردم، بسیار اهمیت دارد.
۳٫ تقویت ایمان از طریق بالابردن سطح رشد علمی و فکری مردم نسبت به مسائل اعتقادی، تبلیغ، نشر و ترویج مسائلی که در تشدید عواطف و احساسات دینی مردم تأثیر زیادی دارد، مانند نماز جماعت، جلسات قران، هیأتهای مذهبی، عضویت در مراکز خیریه و عامالمنفعه، دور نگهداشتن مردم از ارزشهای ضد اسلامی و غیرخدایی با ترویج ارزشهای دینی در یک سطح گسترده و فراگیر و … . به بیان یکی از متفکران اسلامی، حفظ باورها و ارزشهای اسلامی با احیای جلسات مذهبی یکی از راههای مقابله با هجوم فرهنگی است (مصباح یزدی، ص ۱۲۷).
۴٫ ارتقای کیفی فعالیتهای هنری و ایجاد مراکز هدایتکنندهی ابزارهای صوتی و تصویری.
۵٫ گسترش فعالیتهای برونمرزی نهادهای فرهنگی.
۶٫ ایجاد هماهنگی بین دستگاههای اجرایی فرهنگی و عدم دخالت افراد غیر متخصص و غیرمسؤول در امور فرهنگی و هنری.
۷٫ گسترش ارتباطات فرهنگی با کشورهای دارای منافع مشترک.
۸٫ حفظ جریانهای فرهنگی اصیل و حمایت از مدافعان واقعی نظام.
۹٫ مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیتهای فرهنگی از قبیل: تشکیل سمینارهای مسائل فرهنگی و مسابقات علمی و فرهنگی با حضور و مشارکت آنان، تقویت روحیهی کتابخوانی و انتشار بیشتر کتابهای مذهبی جذاب.
۱۰٫ تقویت پایههای تربیتی و اخلاقی افراد در خانواده و مدرسه و ایجاد ارتباط عاطفی بین والدین و کودکان.
۱۱٫ بازنگری در منابع درسی دانشگاهی به ویژه کتابهایی که به ناچار از زبانهای بیگانه ترجمه میشوند.
۱۲٫ از بین بردن روحیهی مصرفگرایی به ویژه در مواردی که سبب وابستگی کشور میشود (صلاحی، ۱۳۷۶ و فیاض ۱۳۷۲).
۱۳٫ ایجاد محیط گرم خانوادگی و برخورد دوستانه با جوانان.
۱۴٫ آگاه کردن مردم از اهداف فرهنگسازان غربی (مصباح یزدی، ۱۳۷۶، ص۱۲۹ و ۱۴۳).
نتیجه
آنچه در مجموع میتوان به آن دست یافت این است که بر اساس نظم نوین جهانی، تهاجم فرهنگی غرب به ویژه آمریکا علیه سایر فرهنگها در حال انجام است و این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است. آمریکا که داعیهی سرپرستی جهان را در سر میپروراند و خواستار نظامی تکقطبی است، هیچ فرهنگ رقیبی را که مخالف این سیاست باشد، تحمل نخواهد کرد. قطعاً فرهنگ اسلامی از این قاعده مستثنا نخواهد بود و در رأس کشورهای اسلامی، ایران به واسطهی انقلاب اسلامی ومخالفت علنی آن با قدرتطلبی آمریکا مورد هجوم بیشتری قرار گرفته و خواهد گرفت؛ لذا به منظور مقابله با این هجوم، باید تمام ترفندها و حیلههای فرهنگ مهاجم شناخته شود و سپس ابزار کافی برای مقابله با آن فراهم گردد. از آنجا که تهاجم فرهنگی فرایندی فرهنگی است، باید با ابزارهای فرهنگی با آن مقابله کرد و از مبارزه با ابزار خشن پرهیز نمود؛ یعنی تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملّی و دینی را باید گسترش داد و از نیروهای متعهد و دلبسته به کشور در ساخت این تولیدات کمک گرفت؛ و سپس با بهترین روشها این تولیدات را به جوانان عرضه کرد. علاوه بر این به جای آنکه بخواهیم در برابر تهاجمات غرب به صورت تدافعی عمل کنیم، از قبل ریشههای فرهنگی خود را قوی سازیم و حالتی تهاجمی به خود بگیریم. چون علت اصلی ورود مظاهر فرهنگ غربی به کشور ما، عدم توسعه در زمینههای فنی، اقتصادی و سیاسی عنوان میشود، بکوشیم با نیروهای متخصص و استفادهی مناسب از پیشرفتهای فرهنگ مادی غرب، مقدمات پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را در تمام زمینهها فراهم آوریم. قشر جوان که معمولاً آسیبپذیرترین اقشار در برابر تهاجم فرهنگی هستند، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند و تأمین نیازهای جسمی و روحی آنان در اولویتهای اول برنامههای کلان کشور باشد. مسئولان کشور نیز به منظور ترویج عملی فرهنگ دینی و ملی در تمام زمینهها، نمونهای از این فرهنگ را در زندگی خود پیاده کنند و در عمل نشان دهند که پایبند به ارزشهای والای اسلامی هستند.
منابع: ۱٫ـ داوری اردکانی، رضا، ۱۳۷۹؛ “تبادل فرهنگی و فرهنگ جهانی غربی”، درباره غرب، چاپ اول، تهران: هرمس٫
۲٫ـ روسک، جوزف، و رولندوارن، ۱۳۶۹؛ مقدمه جامعهشناسی، ترجمه بهروز نبوی و احمد کریمی، چاپ سوم، تهران: انتشارات کتابخانه فروردین.
۳٫ـ صلاحی، جاوید، ۱۳۷۶؛ تهاجم فرهنگی و مقابله با آن، گزارش تحقیقاتی، مشهد: دانشگاه فردوسی.
۴٫ـ مسگرنژاد، جلیل، ۱۳۷۳؛ جایگاه ادبیات وعلوم ادبی در بازداری تهاجمفرهنگی، مجموعه مقالات کنفرانس تهاجم فرهنگی، دانشگاه علامه طباطبایی.
۵٫ـ مصباح یزدی، محمد تقی، ۱۳۷۶؛ تهاجم فرهنگی، تحقیق عبدالجواد ابراهیمی، قم: مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
۶٫ـ خرم، مسعود، ۱۳۷۸؛ هویت، چاپ پنجم، تهران: مؤسسه فرهنگی انتشارات حیان.
۷٫ـ آزاد ارمکی، تقی، ۱۳۷۵؛ “تحلیل جامعهشناختی از: راههای نفوذ فرهنگی غرب در ایران معاصر”، کتاب سروش، (مجموعه مقالات، رویارویی فرهنگی ایران و غرب در دوره معاصر)، چاپ اول، تهران: سروش.
۸٫ـ فقیه حقانی، موسی، ۱۳۷۵؛ “فراماسونری و گسترش فرهنگ غرب در ایران”، کتاب سروش(رویارویی فرهنگی ایران و غرب در دوره معاصر)، چاپ اول، تهران: سروش.
۹٫ـ فیاض، محمدسعید، ۱۳۷۲؛ درآمدی بر تهاجم فرهنگی غرب، مرکز مطالعات اسلامی، تهران: معاونت پژوهشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
۱۰٫ـ شفیعی سروستانی، اسماعیل، ۱۳۷۲؛ تهاجم فرهنگی و نقش تاریخی روشنفکران ، چاپ اول، تهران: سازمان انتشارات کیهان.
۱۱٫ـ ابراهیمی، پریچهر، ۱۳۶۷؛ تأملی بر فرهنگ، تفاوت فرهنگ شرق و غرب، تهران: انتشارات آموزشی رشد علوم اجتماعی.
۱۲٫ـ قائم مقامی، فرهت، ۱۳۵۶؛ آموزش یا استعمار فرهنگی ، چاپ سوم، تهران: انتشارات جاویدان.
۱۳٫ـ نگارش، حمید، ۱۳۸۰؛ هویت دینی و انقطاع فرهنگی ، چ اول، قم: نهاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه، مرکز تحقیقات اسلامی.
۱۴٫ـ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، فرهنگ و تهاجم فرهنگی، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، ۱۳۷۳؛ چاپ اول، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.
۱۵٫ـ کاظمزاده، فیروز، ۱۳۷۱؛ روس و انگلیس در ایران، چاپ دوم، انتشارات انقلاب اسلامی.
۱۶٫ـ استریناتی، دومینیک، ۱۳۸۰؛ نظریههای فرهنگ عامه ، ترجمهی ثریا پاکنظر، چاپ اول، تهران: گام نو.
۱۷٫ـ پانوف، میشل و میشل پرون، ۱۳۶۸؛ فرهنگ مردمشناسی ، ترجمهی علیاصغر عسکری خانقاه، چاپ اول، تهران: انتشارات ویس٫
۱۸٫ـ افتخاری، اصغر و علیاکبر کمالی، ۱۳۷۷؛ رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی،، چاپ اول، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، گروه انتشارات.
۱۹٫ـ قیصیزاده، یونس، ۱۳۶۳؛ سخنی درباره فرهنگ، اطلاعات علمی، ۱۶ آبان.
۲۰٫ـ روحالامینی، محمود، ۱۳۷۲؛ زمینه فرهنگشناسی، پویایی و پذیرش، چاپ سوم، تهران: انتشارات عطار.
۲۱٫ـ هدایتخواه، ستار، ۱۳۷۷؛ تهاجم فرهنگی، چاپ اول، تهران: انتشارات معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش.
۲۲٫ـ ادیبی، حسین، ۱۳۵۶؛ زمنیه انسانشناسی، تهران: انتشارات لوح.
۲۳٫ـ رفیع، جلال، ۱۳۷۳؛ فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، چ اول، انتشارات اطلاعات.
۲۴٫ـ قیصیزاده، یونس، ۱۳۶۳؛ خصوصیات فرهنگی، اطلاعات علمی، ۱۶ آبان.
۲۵٫ـ دوانی، علی، ۱۳۷۵؛ “مواضع علما در برابر هجوم فرهنگی غرب به ایران”، کتاب سروش،( رویارویی فرهنگی ایران و غرب در دوره معاصر)، چاپ اول، تهران: سروش.