در عصر کنونی به دلیل پیچیدگی اجتماعی و اهمیت یافتن نقش رسانه ها درایجاد روابط افقی و عمودی در جوامع، کاربرد این وسایل در زمینه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی بیش از پیش مشهود است که با تأثیرگذاری قابل ملاحظه خویش، دارای کارایی تبلیغی و روانی نیز می باشند.
برهمین اساس، استفاده از رسانه به عنوان قدرتمندترین ابزار علیه جمهوری اسلامی ایران با هدف براندازی کشورمان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در دستور کار آمریکا قرار داشته و دارد.


نبرد رسانه ای و دکترین امنیت ملی آمریکا

نو محافظه‌کاران حاکم بر این کشور در تلاش بودند با استفاده از جریان‌سازی خبری به کمک رسانه‌های آمریکا، متحدینش و رسانه هایی که دارای اهداف مشترکی علیه جمهوری اسلامی ایران هستند، سناریوهای مختلفی را علیه جمهوری اسلامی ایران طراحی و اجرا نمایند. از این رو، از مهمترین مسائلی که درچند سال اخیر در راستای تهدید علیه جمهوری اسلامی ایران به صورت گسترده ای مورد توجه آمریکا قرارگرفته، بحث تهدید نرم با رویکرد جنگ رسانه ای است. تهدیدی که با تسلط ابزاری و فنی غرب بر محورها و اشکال مختلف رسانه ای و تبلیغاتی موجود، شرایط مناسبی را برای آنها فراهم نموده است.

در راهبرد امنیت ملی آمریکا که درسال ۲۰۰۶ منتشر شده است، نظام جمهوری اسلامی ایران را به عنوان مهم ترین چالش آمریکا در ابتدای قرن ۲۱ معرفی می نماید. درهمین سند (سند ۲۰۰۶) درخصوص جلوگیری از قدرتمند شدن حاکمان مخالف سیاست های آمریکا آمده است: «این موضوع یکی از مسائل اساسی کشو ایالات متحده آمریکا است.» آمریکا با همکاری اطلاعاتی سایر کشورهای هم‌پیمان خود و نیز استفاده ابزاری از شورای امنیت، سعی می نماید دولت های مخالف سیاست های این کشور را منزوی نماید و از دست یابی آن‌ها به فناوری‌های پیشرفته، تحت عنوان سلاح های کشتار جمعی و اتمی جلوگیری نماید.

در توجه به اهمیت رسانه‌ها در راهبرد امنیت ملی آمریکا نیز تأکید شده که «ما می خواهیم با برخی رادیو و تلویزیون های خصوصی و آمریکایی درکالیفرنیا و نیوجرسی و واشنگتن دی سی همراه شویم تا به آن ها کمک کنیم پیام آمریکا را به داخل ایران برسانند.» برهمین اساس با توجه به راهبرد فوق، مشخص است اهتمام دشمن در براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق جنگ نرم، جدی است ودراین مسیر «رسانه» قدرتمندترین ابزار به شمار می آید، چرا که رسانه‌ها به عنوان یکی از ابزارهای جنگ نرم و عملیات روانی درصحنه های مختلف سیاسی و نظامی، نقش ممتاز و حساسی را به عهده دارند. در واقع رسانه ها و ابزارهای رسانه ای از جمله خبرنگاران و خبرگزاری های غربی، فیلم ها، اینترنت و انواع شبکه‌ها و روزنامه‌ها و نشریات بخشی از ماشین سرمایه داری غرب است و منافع غربی ها را تأمین می نماید. بنابراین، دشمن در تلاش است با استفاده از جریان سازی خبری، به کمک رسانه‌هایی که در اختیار دارد و یا رسانه های وابسته ای که به نوعی خوراک تبلیغاتی خود را از رسانه های آمریکا و متحدینش دریافت می کنند و در برخی مورد، تأمین مالی می شوند و همچنین توسط رسانه هایی که دارای اهداف مشترکی علیه جمهوری اسلامی ایران هستند، سناریوهای مختلفی را طراحی و به انحای مختلف، جمهوری اسلامی ایران را در مجامع جهانی محکوم و یا با هدایت و جهت دهی به افکار عمومی جهان، بستر اقدامات را علیه جمهوری اسلامی ایران از تحریم تا سایر اقدامات فراهم نماید.

از این رو استراتژیست های عملیات روانی و متخصصان تبلیغاتی و کارگزاران رسانه ای بین المللی، فرماندهان این نبرد رسانه ای می باشند و سربازان این جنگ در ظاهر، نویسندگان، خبرنگاران، مفسران، تصویربرداران، تولیدکنندگان خبری و مطبوعاتی، کارگردانان، تهیه کنندگان و عکاسان رسانه ها هستند. سلاح و تجهیزات این سربازان نیز رادیو، تلویزیون، اینترنت، ماهواره، خبرگزاری‌ها، دوربین‌ها، کاغذ و قلم و دستگاه‌های چاپ و نشر و.. می باشد. لیکن واقعیت آنست که در پشت صحنه عملیات رسانه ای، سیاست رسانه ای قدرت ها و نظام سلطه به مثابه راهبرد این حرکت قرار گرفته است که به صورت رسمی و سازمان یافته اما پنهان، با اختصاص بودجه ای سری توسط سازمان های اطلاعاتی و امنیتی و سرویس های جاسوسی و تشکیلات ویژه نظامی، هدایت می شود.

در همین راستا در اواخر سال گذشته میلادی، کنگره آمریکا لایحه ای علیه ایران تصویب کرد و باراک اوباما را موظف کرد که ۹۰ روز پس از تصویب این قانون، گزارشی از تلاش‌های دولتمردان کاخ سفید برای پخش برنامه های جهانی و مورد حمایت آمریکا و استفاده از بودجه مربوط به رسانه ها و ارزیابی تاثیر این مبالغ در روند تبلیغات علیه ایران، ارائه نماید. براساس این لایحه، در بودجه پنتاگون هزینه هایی برای نفوذ در ایران، مقابله با فیلترینگ ایستگاه های اینترنتی ضد ایرانی، تحریک قربانیان سانسور در ایران، آموزش الکترونیکی ایرانیان مخالف نظام برای براندازی نرم و شبکه سازی اینترنتی آنها و ارائه آموزش های لازم رسانه ای و رایانه ای برای راه اندازی ایستگاه‌های اینترنتی برای اطلاع رسانی به شبکه های اختاپوسی غرب پیش بینی شده است. همچنین ایالات متحده با ۴۴۴ میلیارد دلار سرمایه گذاری در زمینه اطلاعات IT در رتبه نخست این فناوری قرار دارد و از بستر لازم برای راه اندازی جنگ رسانه ای و مجازی علیه هر کشوری که در مغایرت با سیاست ها و منافع آن باشد برخوردار است.

فضایی که در حوادث بعد از انتخابات نیز به عنوان جولانگاه گروه های تابلودار ضدانقلاب برای ایجاد جو منفی و ایجاد ناآرامی و نافرمانی مدنی مورد بهره برداری قرارگرفت و بسیاری از شایعه پراکنی ها و فرافکنی ها نیز از طریق فضای رسانه و سایبر انجام گرفت. لذا با توجه به گسترش استفاده از ماهواره و اینترنت در ایران، آمریکا تلاش دارد با القاء اخبار هدف‌دار، افکار و عقاید مردم را به سمت غرب متمایل سازد و آنها را نسبت به جمهوری اسلامی ایران بی اعتماد سازد تا از این طریق بتواند غربگرایی را توسعه داده و کشورهای مخالف را از درون با چالش مواجه نماید. موضوعی که در حوادث قبل و بعد از انتخابات دهم سال گذشته درایران به خوبی نمایان شد.

در واقع درجریان انتخابات دهم، جنگ رسانه ای، قبل از انتخابات با القاء تقلب و بعد از انتخابات با بحث کودتای انتخاباتی و ایجاد نافرمانی مدنی دنبال گردید و خبرسازی های گسترده ای دراین زمینه ها فعال شدند که به عنوان نمونه به مقاله ای تحت عنوان «این یک کودتاست...» که در هفته نامه آمریکایی نیوزویک منتشر شد اشاره کرد. لذا از مهمترین شبکه های اصلی در این نبرد رسانه ای به سایت رسمی سیا (رادیو فردا)، گویا نیوز، رادیو زمان، رادیو فرانسه، رادیو دویچه وله، العربیه، سایت همدلی (وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی)، ایران گلوبال، نئوسکولاریسم ملی- مذهبی، صدای آمریکا می توان اشاره نمود که بشدت بیشتر و به صورت آشکار به سیاه نمایی علیه انقلاب اسلامی به فعالیت پرداختند و با برخی سایت های داخلی برای ایجاد التهاب و تشنج همراهی کردند و با ارائه گزارش های مختلف بر دو واژه «تقلب بزرگ» و «کودتا»، که واژه های پردازش شده در اتاق های جنگ روانی بود، تأکید و بر آشوبگری و ایجاد اغتشاش اقدام نمودند.

بنابراین جنگ رسانه ای در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه است تا حلقه های فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری وتبلیغاتی درنظام سیاسی- اجتماعی حاکم، تزلزل و بی ثباتی تزریق کند. از این رو هدف اصلی در رویکرد نبرد رسانه ای، فروپاشی علاقه ها و پیوندهای همگرایانه ملتی است که حدود سه دهه با تمام فشارها و کاستی‌ها، صبر و مدارا پیشه کرده و راه پیشرفت و مقاومت در برابر زورگویی و انحصارطلبی دشمنان را برگزیده است. پروژه عملیات روانی نیز یکی دیگر از روش ها و اهداف اساسی در جنگ رسانه ای است که تلاش می شود با استفاده از ابزار رسانه ای و القاء اخبار هدف‌دار و جهت دار، تا حد امکان کمترین خشونت در تضعیف باورها و براندازی حکومت ها استفاده شود؛ که این مسئله نیز با ایجاد تفرقه و تشدید اختلافات داخلی، ایجاد گسست بین حکومت و مردم، تشکیک در مشروعیت نظام و نافرمانی مدنی دنبال می گردد. در واقع دشمن از طریق نبرد رسانه ای و ایجاد عملیات روانی و استفاده از حربه تبلیغات، به طور دائم ضعف ها و کمبودهای موجود در جامعه را بزرگ نشان داده و حول آن تبلیغ می کند.

دراین روش، پیشرفت های کشور نادیده گرفته و یا کوچک نشان داده می شود، شایعه پراکنی به اوج رسیده و در نظام اخلال ایجاد می کند و این مسئله، باعث رسیدن به اهداف دشمن در جنگ نرم می گردد؛ یعنی ایجاد نارضایتی، القاء ناکارآمدی و عدم کفایت و همچنین تصویرسازی مدنظر در قبال نظام سیاسی کشور هدف است.